جدول جو
جدول جو

معنی مجسم کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مجسم کردن(شِ دَ)
جسمیت دادن. به صورت جسم درآوردن، مصور کردن. صورت دادن در ذهن به امری خیالی یا غایب و دور
لغت نامه دهخدا
مجسم کردن
بصورت جسم در آوردن
تصویری از مجسم کردن
تصویر مجسم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مجسم کردن
درنظر آوردن، تجسم بخشیدن، درذهن مصور کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مجهز کردن
تصویر مجهز کردن
بسیجیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متهم کردن
تصویر متهم کردن
اراختن چفته بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبرم کردن
تصویر مبرم کردن
استوار کردن محکم ساختن استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجام کردن
تصویر لجام کردن
لجام زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجسس کردن
تصویر تجسس کردن
جست و جو کردن پی جوییدن یوشیدن کافتن پژوهش پژوهیدن خبر جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبسم کردن
تصویر تبسم کردن
شکر خند زدن لبخند زدن
فرهنگ لغت هوشیار
انجمن کردن تشکیل م جمع دادن انجمن ساختن: و فصیحان عرب همواره به م جمع ساختن و سخنهای عثمان گفتن و فتنه جستن مشغول بودند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجسمه کردن
تصویر مجسمه کردن
تنا کردن، نگاشتن، آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میسر کردن
تصویر میسر کردن
فراهم کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
مجسم کردن، در نظر آوردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
تصوّرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
Actualize, Embody
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
actualiser, incarner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
实现 , 体现
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
বাস্তবায়ন করা , প্রতীকী রূপে উপস্থাপন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
осуществить , олицетворять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
verwirklichen, verkörpern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
реалізувати , втілювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
حقیقت بنانا , تجسم کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
kutekeleza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
concretizar, encarnar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
gerçekleştirmek, somutlaştırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
실현하다 , 구현하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
実現する , 具現する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
להוציא לפועל , לגלם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
urzeczywistniać, uosabiać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
mewujudkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
ทำให้เป็นจริง , แสดง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
realiseren, belichamen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
materializar, encarnar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
concretizzare, incarnare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
वास्तविक रूप देना , रूप देना
دیکشنری فارسی به هندی